نوع خودرو : شنی دار و آبی، خاکی
وزن : ?/??-??تن
تعداد خدمه : ? نفر (فرمانده ، راننده ، توپچی )
طول : ???/? متر
حداکثر عرض : ??/?متر
ارتفاع : ???/?متر
حداکثر سرعت : ??km/h
کالیبر توپ : ?? میلیمتر
برد مفید توپ : ???متر
برد موشک :????-???? متر
کشور سازنده :شوروی سابق
تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی
است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به
طول انجامید. تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت
و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر
پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است . ساختمان تخت
جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق.م، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه
بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا
را ساختند. پس از داریوش، پسرش خشایارشاه تالار هدیش را بنا نمود و طرح
بنای تلار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد .
اردشیر سوم ساختمان را آغاز کرد که ناتمام ماند.
این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که
قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده
اند تخت جمشید در مساحتی به وسعت 13 هکتارساخته و ادامه یافت .مصالح به
کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از : سنگ ، خشت و گل ، آجر ، گچ ،
چوب ، آهن ، فلزات گرانبها (طلا - نقره - مس) عاج ، لاجورد ، عقیق و......
دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت 5/5 متر بوده و قطعه سنگهای به
کار رفته به وزن بیش از 45 تن میرسیده. تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و
تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم و در تابستان خنک و
معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع
، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل و
خنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی
تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون
فضاها و تالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن
محیط تأثیر به سزایی داشته است. تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب
بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده
که به طول بیش از 2 کیلومتر می رسد .
معماری هخامنشی ، هنری است امتزاجی که از سبک
معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو
اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری
پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت
شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
تخت جمشید در اواخر سال 1312 شمسی براثر
خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به
شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد . بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی
نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج
ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و
خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت
جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل
گشت ، زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این
قصور عالیه اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می
دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است . کارگرانی که
در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و
بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همه آنان رعیت
دولت شاهنشاهی ایران به شمار می رفتند . گذشته از مردان ، زنان و دختران
نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی
بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و
برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می
دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت.
تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک
پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا
می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی
برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با
شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده (
جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز ) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از
120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمه های بسیار ناب ، اثاث گرانقیمت ،
نیمکتهای زرین ، لباسها و فرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری می شده که
در نهایت با حمله ی اسکندر مقدونی همه ی این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه
ی حریق شد . اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید
دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی
توانند نابود سازند . به نوشته ی مورخین باستان ثروت تخت جمشید با
10000جفت اسب و قاطر و 5000 جفت شتر حمل و غارت شد . بعد از انتقال ثروت
تخت جمشید اسکندردستورداد که تخت جمشید را به آتش بکشند. به گفته مورخین
باستان تخت جمشید ?شبانه روز در آتش می سوخت و چهل شبانه روز از آن دود بر
میخواست.
تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق
رای ندارند. عده ای آن را ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی
کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن به دست خشایار
شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.
از آنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها
می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این
همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن
آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.
نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم
و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر
دهه1310خورشیدی کشف شد.
چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده
را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به
زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه
کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و
جشنهای دولتی در آن برگزار می شد.
امروزه مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این
کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین
کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از
بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان
سالن بارعام خود استفاده می کرده است. تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در
جاده اصفهان و شیراز واقع شده است
«اسکندر
مقدونی » در سال 331 پیش از میلاد پس از پیروزی در سومین جنگ خود با
ایرانیان ( جنگ آربل Arbel یا گوگامل Gaugamele ) و شکست پایانی ایران ،
بر بابل و شوش و استخر چیرگی یافت و برای دست یافتن به پارسه ، پایتخت
ایران روانه این شهر گردید . اسکندر برای فتح پارسه سپاهیان خود را به دو
پاره بخش کرد :بخشی به فرماندهی (پارمن یونوس) از راه جلگه (رامهرمز
وبهبهان)به سوی پارسه روان شد وخود اسکندر با سپاهان سبک اسلحه راه
کوهستان (کوه کهکیلویه)رادر پیش گرفت ودر تنگه های در بند پارس(برخی آنرا
تنگ تک آب وگروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ایرانیان روبرو
گردید.در جنگ در
بندپارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی آریوبرزن دربرابر
سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند وسپاهیان مقدونی را ناچار به
پس نشینی نمودند. با وجود آریوبرزن وپاسداران تنگه های پارس گذشتن سپاهیان
اسکندر ازاین تنگه های کوهستانی امکان پذیر نبود. ازاین رو «اسکندر» به
نقشه جنگی ایرانیان درجنگ ترموپیلThermopyle متوسل شد وبا کمک یک اسیر
یونانی از بیراهه وگذراز راههای سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان
ایرانی رساند وآنان رادر محاصره گرفت.آریوبرزن
با 40سوار و5هزار پیاده ووارد کردن تلفات سنگین به دشمن ، خط محاصره را
شکست وبرای یاری به پاتخت به سوی پارسهPersepolice شتافت ولی سپاهیانی که
به دستور «اسکندر» ازراه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش ازرسیدن او به
پایتخت،به پارسه دست یافته بودند.آریوبرزن با وجود واژگونی پایتخت ودر
حالی که سخت در تعقیب سپاهیان دشمن بود،حاضر به تسلیم نشدوآنقدر درپیکار
با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او ، همه یارانش از پای در افتادندوجنگ
هنگامی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن به خاک
افتاده بود. لازم به یادآوری است که بدانید یوتاب
(به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از
سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب
همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای
گذاشتند. و نکته آخر اینکه اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.
صاحب
این جام، که قدمت آن به سده های سوم یا چهارم قبل از میلاد می رسد، گفته
است که این شیئی فلزی را از پدر بزرگ خود، که یک خریدار و فروشنده سیار
فلزات اسقاطی و اثاثیه کهنه بود، به ارث برده و تا همین اواخر آن را
فراموش کرده بود.
این
جام از یک قطعه طلای یکپارچه ساخته شده و در دو طرف آن، چهره های یک زن
دیده می شود که بر پیشانی آنها تصاویری از مار نقش بسته است. این اثر
باستانی توسط موسسه حراج دوک در شهر دورچستر، واقع در استان دورست
بریتانیا، حراج خواهد شد و انتظار می رود به بهایی حدود پانصد هزار پوند
(نزدیک به یک میلیون دلار) به فروش برود.آقای وبر، صاحب این جام، گفته است
که پدر بزرگ او، ویلیام اسپارک، دردهه های 1930 و 1940 به شغل خرید و فروش
فلزات قراضه در دورست اشتغال داشت و این جام را نیز ظاهرا به عنوان یک
قطعه فلز قراضه خریداری کرده بود.
جام فراموش شده
آقای
وبر گفته است که از آنجا که پدر بزرگش معمولا به خرید و فروش اجناس قراضه
برنجی و مفرغی مشغول بود، او نیز همواره تصور می کرده که این جام احتمالا
از همین فلزات ساخته شده است. وی به خاطر می آورد که هنگام کودکی با این
شیئی بازی می کرد اما بعدا آن را در گوشه ای گذاشت و به دست فراموشی
سپرد.سال گذشته، آقای وبر هنگام اثاث کشی به خانه جدید، جام فلزی را در
گوشه ای پیدا کرد و برای آزمایش به موزه بریتانیا فرستاد.
مقبره سلطنتی نقش رستم :
تلاشهای داریوش از آنجا که در مکانی ، در نزدیکی تخت جمشید
، به نام نقش رستم نیز کارهایی را دنبال کرده ، دوچندان داریوش بی شک در
آغاز سلطنت خود تصمیم میگیرد که مقبره خود را در درون صخره ای حفر کند که
در 6 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد. برای این کار وی صخره ای را به ارتفاع
64متر انتخاب می کند . قسمت پایین مقبره در ارتفاع 15متری زمین است و
ارتفاع نما به بیش 22 متر می رسد با خالی کردن درون صخره فضای بزرگی به
صورت یک دالان
ایجاد شده است که سه اتاق دارد با تاق هلالی به آن باز میشود . هر یک از
اتاقها شامل سه دخمه است که در صخره کنده شده است . نما به معنای اخص کلمه
– در بخش صلیبی
شکل از سه ردیف نقش افقی چسبیده به هم تشکیل شده است. در ردیف پاینی کنده
کاری نشده است. ردیف وسطی 4ستون دارد و دری بین دو ستون وسطی قرار دارد :
این ردیف کاخ سلطنتی را نمایش می دهد. بر این ردیف شاه بازنمایی شده است
که بر سکویی سه پله ای در برابر محراب آتش نشسته است ، نمایندگان 30 قوم
تحت انقیاد جایگاهش را حمل می کنند . بر فراز کل صحنه تمثالهای الهی
مشاهده می شود شخصیت های دیگر ، چون نگهبان (جاویدها؟) و اشراف نیز ترسیم
شده اند بعضی بی سلاحند و شاید به طور استعاری عزاداری رسمی دربار را
نمایش می دهد؛ برخی دیگر مسلح اند: دونفر از آنان با نوشته معرفی شده اند : گوبروو و اسپکانا (DNc-d) .
آرامگاه داریوش به وضوح با دو نوشته سلطنتی قابل شناسایی است (DNa , Dnb).
جانشیانان به او امتثال کردند و آرامگاه هایی در مجاور مقبره داربوش در
صخره باری خود ترتیت داده اند . آنان بی آنکه در طرح اصلی چندان دستی
ببرند ، تغییرهای خاصی در آن وارد کرده اند . چون این ارامگاه ها فاقد
نوشته هستند ، تصور میشود به خشایارشا ، اردشیر اول و داریوش دوم باشد ،
چنانکه دیدوروس سیسیلی آن را متذکر میشود :« در بخش ارگ در چهار پلتر*ی( plethre : واحد اندازه گیری مسافت در یونان قدیم ، برابر 29/6 متر) در 120متری کوهی است که شاهی خوانده میشود و مقبره شاهان در ان جای گرفته است ، صخره به واقع خالی شده است و در وسط آن چند اتاق است که گورها در آنها جای گرفته است (کتاب7،فصل71،بند7). دیودورویس مشکلات
فنی دفن جسد در این مکان را نیز خاطر نشان می کند : « چون شیب ساختگی برای
ودخل ایجاد نکرده بودند ، اجساد را به کمک ابزارهایی تا اتاقها بالا می
بردند. » این متن یاد آور نوشته کتسیاس درباره آرامگاه دایوش است :
"
داریوش فرمان داد بر کوهی که دو قله داشت ، آرامگاهی برایش برپا سازند پس
چنین کردند . آنگاه که میل بازدید از آن بر وی چیره شد ، کلدانیان و
خویشاوندان او را از آن منع نمودند؛ اما نزدیکانش خواستند تا بدان فرا
روند ؛ وقتی چشم موبدانی که بالایشان میکشیدند بدانها افتاد ، از بیم
ریسمانها را رها کردند؛نزدیکان شاه
بیافتادند و بمردند. داریوش از این واعه سخت اندوهگین شد و فرمان داد ریسمان کشندگان را که چهل تن بودند گردن زنند (پرسکا § 15) " .
سرانجام باید گفت که شاد این مکان نیز مانند بیستون با پردیسی آراسته شده بود ، البته اگر بپذیریم که نقش رستم همان نوپیس تش (Nupista?) {مکان نوشتارها} است که نام آن در بعضی الواح تحت جمشیدآمده است .
مسیر منتهی به تخت جمشید
آثار تاریخی به جای مانده در آن، از
باشکوه ترین مجموعه های تاریخ ایران و جهان است. این بنا در زمان داریوش
اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی
آئینی در جلگه مرودشت، بر دامنه کوه مقدس رحمت (کوه مهر) بنیان نهاده شد و
ساخت آن جمعا حدود120 سال به طول انجامید.
نمایی از تخت جمشید
مجموعه تخت جمشید
به وسعتی حدود 135000 متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است. در میان
سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشده اما در بعضی نقاط، سنگها را با بست
های آهنی به نام دم چلچله ای به هم اتصال داده اند و از چفت هایی سربی
استفاده کرده اند.
پله های وروردی به تخت جمشید
مجموعه تخت جمشید شامل
هفت کاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلکانها، ستونها، و دو آرامگاه سنگی است.
جمعا بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان ها و مقبره های تخت جمشید وجود
دارد که به طرز خارق العاده ای هماهنگ می باشند.
تصویری حیرت انگیز از تخت جمشید
در قسمت بالای تخت جمشید، در دامنه کوه رحمت؛ دو آرامگاه وجود دارد که آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم می باشد. تخت جمشید
حدود دویست سال محل سکونت شاهان هخامنشی بوده تا اینکه در 330 پ.م. اسکندر
مقدونی (که ایرانیان او را گجسته، بنفرین، پلید و دیو خو نامیده اند) آنرا
سوزاند. تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای
آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می دانند، عده ای دلیلش را جلب خوشنودی و
ارضای بوالهوسی های "طائیس" روسپی مشهور آتنی توسط اسکندر دیو خو؛ و برخی
این اقدام اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن (و معبد آرتیمیس در آن) بدست
خشایارشا می دانند. البته آنوبانینی نظرات دیگری در این باره شنیده است؛
به طور مثال برخی بر این باورند که نابودی تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی روی نداده و حتی بر این باورند که پای اسکندر مقدونی هیچگاه به این منطقه نرسیده است.
مقبره اردشیر دوم؛ تخت جمشید
مقبره اردشیر سوم؛ تخت جمشید
درون مقبره اردشیر دوم؛ تخت جمشید
از میان کاخ های تخت جمشید کاخ
آپادانا از همه قدیمی تر و باشکوهتر بوده است. ساختن این کاخ به دستور
داریوش (521-485 پ.م.) در حدود سال 515 پ.م. آغاز شده و سی سال به طول
انجامیده است. این کاخ 3660 متر مربع مساحت دارد. تالار اصلی 36 ستونی
(6*6) و در شرق و غرب و شمال دارای ایوانهای 12 ستونی (2*6) است؛ مهمترین
نقوش تخت جمشید
در پله های ایوان شرقی که گویا در ابتدا ورودی اصلی کاخ بوده حکاکی شده
اند. ارتفاع ستون های آپادانا تقریبا بیست متر و بسیار مستحکم بوده؛ به
نحوی که تا زمان قاجار هنوز 13 ستون از ستونهایش بر افراشته باقی مانده
بود.
کاخ دیگری که همزمان با آپادانا ساخته شده کاخ داریوش (تَچَر) است
که به دلیل آنکه با سنگهای خاص بسیار صیقلی ساخته شده است معاصران آنرا
تالار آیینه نامیده اند. این کاخ دارای 12 ستون (3*4) و ایوانی در جنوب با
8 ستون (2*4) است؛ و به عنوان سکونتگاه شاه مورد استفاده قرار میگرفته است.
بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید
کاخ مهم دیگر کاخ صد ستون است که
ساختن آن توسط خشایار شاه (486-465 پ.م.) در حدود سال 470 پ.م. آغاز شده و
بیست سال به طول انجامیده. این کاخ با 4700 متر مربع مساحت وسیعترین کاخ
تخت جمشید است؛ که ایوانی 16 ستونی (2*8) درشمال دارد. ارتفاع ستونهای کاخ
14 متر بوده و ساخت آن در زمان اردشیر اول (465-424 پ.م.) پایان یافته است.
پلکان
ورودی اصلی تخت جمشید که در شمال غربی واقع است، توسط خشایار شاه ساخته
شده و جمعا 111 پله در هر سمت دارد. طول هر پله 6.90 متر، به عرض 38
سانتیمتر و ارتفاع هر پله 10 سانتیمتر است؛ که برای حرکت آسان و محترمانه
افراد بسیار مناسب بوده است.
بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید
در بالای پلکان اصلی "دروازه ملل"
قرار دارد که کتیبه ای به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی (هر یک 20
سطر) در سر در آن نگاشته شده است که در آن خشایار شاه پس از ستایش
اهورمزدا و معرفی خود آورده است: گوید، خشایار شا: این بارگاه همه ی ملل
(دروازه ی ملل) را من به توفیق اهورمزدا ساختم...
کاخ خشایار شاه، کاخ مرکزی (تالار شورا) کاخ اندرونی و حرم سرا و کاخ خزانه از دیگر بناهای مهم تخت جمشید است.
پس از معرفی اجمالی بناهای تخت جمشید
باید گفت هیچگاه هخامنشیان عادت باستانی کوچ کردن را فراموش نکردند و
معمولا همه ی سال را در یک جا به سر نمیبردند، بلکه بر حسب اقتضای
آبوهوا، هر فصلی را در یکی از پایتختهای خود سر میکردند. در فصل سرما،
در بابل و شوش اقامت داشتند و در فصول گرم به همدان میرفتند که هوای لطیف
و خنک داشت. این شهرها پایتخت به معنی اداری، سیاسی و اقتصادی بودند. اما
دو شهر دیگر هم بودند که پایتخت آیینی هخامنشیان به شمار میرفتند. یکی
پاسارگاد که در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار میشد
و دیگری "پارسه" (تخت جمشید) که برای پارهای تشریفات از جمله برگزاری
جشنها و به ویژه جشن نوروز و تبریک سال نو (توسط فرستادگان ملل مختلف
امپراتوری ایران به پادشاه) به کار میآمد و به طور کلی مکانی مقدس و
خجسته شمرده میشد. این دو شهر "زادگاه" و "پرورشگاه" و به اصطلاح؛
"گهواره" پارسیان به شمار میرفت که گور بزرگان و نامآوران خود را در
آنها قرار می دادند. البته از این دو؛ تخت جمشید یا همان پارسه بیشتر
اهمیت داشته، به همین دلیل؛ اسکندر مقدونی آن را آتش زد تا گهواره و
تکیهگاه دولت هخامنشی را از میان ببرد و به ایرانیان بفهماند که دیگر
دوره فرمانروایی ایرانیان و دوران شکست های پی درپی رومیها به سر آمده است.
بخش باشکوهی از آثار به جای مانده در تخت جمشید
نام اصلی این شهر پارْسَهْ بوده که از
نام قوم پارسی آمده است. پارسه به همین صورت، در سنگ نوشته خشیارشاه بر
درگاه "دروازه ملل" نوشته شده و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و
باروی تخت جمشید
هم آمده است. یونانیان از این شهر آگاهی کمی داشتهاند، به دلیل این که
پایتخت اداری نبوده و در جریانهای سیاسی، که مورد نظر یونانیان بوده،
قرار نمیگرفته است. علاوه بر این؛ احتمال دارد که به خاطر احترام ملی و
آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به این مکانها رفت و آمد کنند
و همین عامل باعث گردیده در باب آن آگاهیهای زیادی به دست نیاورند؛
آنچنانکه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب
امامزادههای ایرانی تحقیق کنند.
آثار به جای مانده در تخت جمشید
نام مشهور تخت جمشید،
یعنی پِرْسِهْ پُلیس (Perse Polis) ریشه غربی دارد. در زبان یونانی،
پْرسهْپُلیس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیس Persep tolis لقبی است
برای آتنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و "ویرانکننده شهرها" معنی می دهد.
این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پ.م. در چکامه مربوطه به پارسیان،
به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد "شهر پارسیان" به کار برده است
(سوکنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست، به صورت ساده ترش، یعنی
پرسه پلیس، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است.
خود ایرانیان نام "پارسه" را چند قرن پس از برافتادنش فراموش کردند؛ چون
کتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند. درکتیبه های دوره ساسانی آنرا
"صدستون" نامیده اند. البته مقصود از این نام، تنها کاخ صدستون نبوده،
بلکه همه بناهای روی صفه را بدان اسم میشناختهاند. در دورههای بعد؛ در
خاطره مردم فارس، "صدستون" به "چهلستون" و "چهلمنار" تبدیل شد؛ و حتی در
یکی از اسناد قرن چهارم هزارستون نامیده شده است. اما مهمترین نامی که بعد
از اسلام این اثر بدان نام باز شناخته میشده مسجد (مزگت) سلیمان بوده است.
آثار به جای مانده در تخت جمشید
دست کم از اواخر قرن سوم تا اواسط قرن
نهم "پارسه" را مسجدی می شناخته اند که توسط سلیمان پیامبر ساخته شده است.
پیامبری که جنیان و دیوان را تحت تسلط داشته و احتمالا با کمک آنان ساخته
شده است. و در بعضی اسناد سلیمان را با جمشید پادشاه اسطوره ای ایران یکی
دانسته اند؛ و احتمالا این هم یکی از عواملی است که به تدریج نام این محل
از مسجد سلیمان به تخت (قصر) جمشید تغییر پیدا کند.
پس از برافتادن
هخامنشیان، خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد
ایرانیان برفت. خاطره شان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه
تاریخی کیانی درهم آمیخت و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید دانستند و
کمکم این نام افسانهای را بر آن بنا نهادند. جمشید پادشاه اسطوره ای
ایران است که در شاهنامه فردوسی، ساختن کاخهای باشکوه به او نسبت داده شده
است.
سوی تخت جمشید بنهاد روی
چو انگشتری کرد گیتی بر اوی (شاهنامه)
کارهای ساختمانی تخت جمشید
به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 پ.م. آغاز شد. بخش بزرگی از یک دامنه
نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معینی که مورد نظرشان بود،
تراشیدند و کوتاه و صاف کردند و گودی ها را با خاک و تختهسنگهای گران
انباشتند. قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با
تختهسنگهای کثیرالاضلاع کوه پیکری که بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند
و برای آنکه این سنگهای بزرگ بر هم استوار بمانند آنها را با بستهای دم
چلچلهای آهنی به هم پیوستند و روی بستها را با سرب پوشانیدند. این تخته
سنگها یا از سنگ آهکی خاکستری رنگی است که از کوه و تپههای اطراف صفه
استخراج میشده و یا سنگهای آهکی سیاهی شبیه به مرمر است که از کانهای
مجدآباد در 40 کیلومتری غرب تختجمشید میآوردهاند. خرده سنگها و
سنگهای بیمصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند.
شاید در همین زمان بوده است که آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در
دامنه کوه مهر به عمق 24 متر کندند.
پس از چند سال، صاف کردن صخره
طبیعی و پر کردن گودیها به پایان رسید و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به
برآوردن شالوده بناها کردند. در دامنه آن قسمت از کوه رحمت که مشرف بر تخت
است؛ آبراهههایی کندند و سر این آبراههها را در یک خندق بزرگ و پهن، که
در پشت دیوار شرقی تخت کنده بودند، گذاشتند تا آب باران کوهستان از راه آن
خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و وارد محوطه نشود. بدین
گونه خطر ویرانی بناهای روی تخت، به دلیل سیلاب جاری از کوهستان از میان
رفت. اما بعدها که این خندق پر شد، آب باران قسمت اعظم برج و باروی شرقی
را کند و به درون محوطه کاخها ریخت. در هفتاد سال گذشته؛ باستانشناسان
این خاکها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند.
آبراهه های احداث شده در تخت جمشید
چاه ایجاد شده برای ذخیره آب باران
در اواخر سال 1312 شمسی، بر اثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی تخت جمشید،
حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این
الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این
الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی باستان و خط عیلامی است.
با استفاده از کتیبه های باستانی کشف شده در تخت جمشید
مشخص شد که چهار زبان مهم بابلی (اکدی)، عیلامی، پارسی باستان و آرامی
تقریبا به طور همزمان، کمابیش، در آن دوره مورد استفاده قرار میگرفته که
در بین آنها پارسی باستان با 36 نشانه برای واج ها و دو نشانه برای
جداکردن واژه ها از یکدیگر (میخ کج \ و علامت >) آسانترین خط بود که
مانند دیگر زبانهای مرسوم در آن زمان از چپ به راست نوشته میشد ولی تنها
در استفاده از نماد میخی با آن زبانها شباهت داشت. از 36 نشانه پارسی
باستان 3 نشانه برای مصوت ها ( a وi و u) و بقیه برای نشان دادن یک هجا
(یک صامت + یک مصوت) به کار میرفتند. در ضمن 8 نماد نیز در این زبان
استفاده میشد که برای اورمزد (اهورامزدا) 3 نشانه، برای کشور (دهیو) 2
نشانه و برای خدا، شاه و میهن (بوم) هر کدام یک نشانه به کار رفته است.
آثار به جای مانده در تخت جمشید
توضیح دیگر در مورد زبان کتیبه ها آنکه اکثر کتیبه ها روایت عیلامی نیز دارد اما یکی از کتیبه های تخت جمشید
تنها به عیلامی نوشته شده و روایت پارسی باستان ندارد. خط میخی عیلامی که
از پارسی باستان کهن تر است دارای 300 نشانه بوده و با هیچ کدام از زبان
های هند و اروپایی و سامی شباهت ندارد. مشخص شده که حسابداران هخامنشی از
آن برای نگاشتن استفاده می کرده اند. در مورد بابلی که گویا قدیمیترین و
مشکلترین خطوط بوده نیز باید گفت که به زبان مادی بسیار نزدیک بوده و اکثر
کتیبه ها روایت بابلی نیز دارند. ( حتی بعضی از پژوهشگران بزرگ با توجه به
اینکه هنوز هیچ کتیبه ای که زبان و خط مادها را به درستی مشخص کند یافت
نشده است این زبان را زبان مادی می دانند.)
زبان آرامی نیز که زبانی سامی است توسط دبیران کوروش کبیر مورد استفاده بوده و کتیبه ای در نقش رستم به این زبان یافت شده است.
آثار به جای مانده در تخت جمشید
با کشف الواح گلی تخت جمشید شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید
مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت.
زیرا این اسناد حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرها، اعم از
عمله، بنا، نجار، سنگتراش، معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این
الواح، سند هزینه یک یا چند نفر است. کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست
اندرکار بودند؛ از ملتهای مختلف، چون ایرانی، بابلی، مصری، یونانی، عیلامی
و آشوری تشکیل می شدند که همه آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران به شمار می
رفتند. گذشته از مردان، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند. مزدی که
به کارگران می دادند غالبا جنسی بود نه نقدی، که آنرا با یک واحــد پـول
بابلی به نام "شکــل" سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند.
اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شد عبارت بود
از: گندم و گوشت.
کتیبه های کشف شده در تخت جمشید؛
جدا از لوح ها گلی و سکه ها؛ در مجموع بیست و پنج عدد است که از آن میان 9
کتیبه از داریوش (521-485 پ.م.) ؛ 12 کتیبه از خشایارشاه(486-465 پ.م.) و
دو کتیبه از اردشیر اول (465- 424 پ.م.)؛ یک کتیبه از اردشیر دوم (404-359
پ.م.) و یک کتیبه از اردشیر سوم (359-338 پ.م.) است.
از آنچه امروز از تخت جمشید
بر جای مانده؛ تنها می توان تصویر مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم
کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان
کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره گیری از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی
این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است
که بخش هایی از این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده
تا اینکه در حدود 70 سال قبل کشف شد.
مصر یکی از قدیمیترین کشورهای جهان و تمدن آن که در حاشیه رود نیل شکل گرفته در زمره کهنترین تمدنها محسوب میشود که از حدود ? هزار سال قبل از میلاد موجود است. مصر باستان سرزمین فراعنه بود و آثار تاریخی مهمی چون اهرام سهگانه و معابد بزرگ را از آن دوران به یادگار دارد. در اسطورههای سامی محل ظهور پیامبرانی مانند یوسف و موسی را در همان دوران و در سرزمی
دولت قدیم مصر در سال ??? ق. م به دست ایرانیان سقوط کرد. این کشور در روزگار هخامنشی و همچنین در دوران ساسانی (در عهد خسرو پرویز و به مدت ده سال) بخشی از شاهنشاهی ایران بود.
حضور هخامنشیان در مصر به دوران کمبوجیه پسر کوروش باز میگردد. او درسال ??? پیش از میلاد، در لشکرکشی به مصر توانست مقابل فرعون پسامتیخ سوم از دودمان بیست و ششم فراعنه مصر پیروز شود و آن کشور را به یکی از ساتراپیهای هخامنشی تبدیل کند.[?]
نیای آنچه امروزه کانال سوئز نام دارد برای نخستین بار از سوی ایرانیان در مصر کنده و راهاندازی شد.
در سال ??? ق.م اسکندر این سرزمین را تصرف نمود و تا سال بعد دودمان بطلمیوسیان
که از جانشینان اسکندر بودند، بر آن حکمفرما بودند.در سال ?? پیش از میلاد
رومیان با غلبه بر کلئوپاترا آخرین ملکه بطلمیوسی مصر را ضمیمه قلمرو روم
نمودند. در سال ??? میلادی (?? هجری قمری) در زمان خلیفه دوم، عمر، مسلمانان این کشور را فتح کردند. مصر همواره از سرزمینهای مهم برای حکومت اسلامی بوده و تا سال ???? میلادی که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای اموی و عباسی و فاطمی بود. در سال ???? ناپلئون به آن لشکر کشید و در سال ???? میلادی محمدعلی پاشا از طرف دولت عثمانی حاکم آنجا شده و سلسله جدید مصر را تشکیل دادن مصر آوردهاند
برای مدتها مصر تحتالحمایه بریتانیای کبیر بود ولی پس از جنگ جهانی اول بر اثر فشار مردم، استقلال مصر را اعلام کرد. در جنگ جهانی دوم طی سالهای ???? تا ???? با اینکه مصر بیطرفی خود را اعلام کرده بود اما سرزمینهای غربی آن در حاشیه دریای مدیترانه از صحنه نبردهای سنگین بین ارتش آلمان و ارتش بریتانیا بود و با انکه آلمانیها فاصله چندانی با کانال سوئز نداشتند، اما در منطقهای به نام العلمین شکست خوردند و همین شکست نقطه آغاز شکستهای دیگر آنها شد.
مصر در سال ???? به عضویت سازمان ملل متحد در آمد. در سال ???? جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری فرانسه به مصر حمله کردند، اما با پشتیبانی شوروی پیشین و بی طرفی آمریکا، بدون نتیجه خاتمه یافت. در طی سالهای بعد دو جنگ دیگر نیز بین مصر و دیگر کشورهای عربی با اسرائیل رخ داد. (???? و ????
لکنت
مانع جریان طبیعی و روان بودن صحبت انسان می شود. همچنین به جز لکنت ،
عوامل دیگری مثل ترس و هیجان می توانند جریان صحبت روان و عادی فرد را
مختل نمایند. همه ی ما گاهی کلمات یا بخشی از کلمه ای را تکرار می کنیم و
هیچ کس ، همیشه و در همه اوقات ، صحبت کاملاً روان و سلیس ندارد . همه ی
ما گاهی به هنگام صحبت کردن دچار مکث و تأمل ناخواسته می شویم و یا کلمات
و صداهای زایدی را اضافه می کنیم، بخش های کلمات را نادرست ادا می کنیم ،
جمله ای را تکرار کرده و آن را تصحیح می کنیم و یا سعی می کنیم دو کلمه را
همزمان بیان کنیم و برای لحظاتی دچار مشکل و گیرزبان می شویم. لذا کودک
خردسال که هنوز تلاش می کند در تلفظ صداها و لغات مختلف و در ترتیب جملات
( جمله بندی ها ) مهارت پیدا کند و از فشار اجتماعی به هنگام صحبت کردن
نهراسد ، بسیار طبیعی است که بعضی وقت ها بیش از بزرگسالان و کودکان
بزرگتر از خودش دچار مشکل شود و تعادل کلامی خویش را از دست بدهد.
قدر
مسلم این است که صحبت روان و راحت هر فرد به طور قابل ملاحظه ای به
احساسات درونی و شرایط و موقعیت های محیطی بستگی دارد. از آنجا که رفتار
کلامی بسیاری از کودکانی که در صحبت کردن دچار ناروانی طبیعی کلام می شوند، همانند رفتار کودکانی است که لکنت دارند ، ممکن است برایتان بسیار مشکل باشد که ناروانی یا لغزش طبیعی
زبان را از لکنت زبان تمیز دهید . همچنین باید توجه داشته باشید که
ناروانی کلامی کودک در بعضی مواقع و موقعیت های خاص ، با توجه به چگونگی
احساسات و انگیزه های درونی او ، از نظر تنوع و شدت تغییر می کند .
بنابراین
، اگر شما اندکی نگران صحبت کردن کودک خود هستید ، بهتر است که تشخیص دقیق
چگونگی مشکل احتمالی گویایی او را به عهده متخصصان آسیب شناسی گفتار و
کارشناسان گفتار درمانی بگذارید . اگر ایشان تشخیص دادند که کودک شما
ناروانی کلامی غیر عادی ندارد ، در این صورت لازم نیست که اقدام خاصی به
عمل آورید . البته ممکن است لازم باشد که شما اضطراب خودتان را کاهش دهید .
نخستین بار نام شیراز در لوح گلی عیلامی متعلق به ???? سال پیش آورده شدهاست.[?] در این لوح شیراز، «Tirazi?» نامیده شدهاست که در فارسی باستان «شیرازیش» تلفظ میگردیدهاست. همچنین نام شیراز در مهرهای رسمی ساسانیان، مکشوفه در شرق شیراز بچشم میخورد. در کتیبههای میخی کشف شده در تخت جمشید نیز نام شیراز آورده شدهاست. شیراز شهر مپس از اسلام
پس از حمله اعراب به ایران و انحطاط شهر استخر، اهمیت شهر استخر به شیراز منتقل شد. در قرن چهارم و پنجم هجری قمری سلسله آل بویه فارس، شیراز را به پایتختی برگزیدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و حصاری در آن بنا نمودند. در حمله چنگیز خان
مغول، شیراز از تخریب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان محلی به
پرداخت مالیات به مغولان رضایت دادند. شیراز همچنین از قتل عام تیمور نیز در امان ماند زیرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسلیم شد.
در قرن سیزدهم میلادی،
بدلیل رونق علم، فرهنگ و هنر، شیراز به دارالعلم مشهور شد. تعداد زیادی از
شاعران، صوفیان و فیلسوفان مشهور ایرانی در شیراز متولد شدهاند که سهم
مهمی در به شهرت رسانیدن شیراز داشتهاند. از بین انها میتوان سعدی، حافظ، روزبهان و ملاصدرا را نام برد. در دوره صفویه و حکومت شاه عباس، شیراز تحت زمام امام قلی خان
دارای رونق بود و وی بناهای با شکوهی در شیراز ساخت. پس از حمله افغانها
به ایران و سقوط صفویه، دوران نزول شیراز آغاز گشت و سپس با شورش حکمرانان
محلی در دوره افشاریان بر علیه نادر شاه،
این وضع بدتر گشت. نادر شاه سپاهی را روانه شیراز کرد و شهر پس از چندین
ماه محاصره سقوط کرد. پس از این حمله بسیاری از بناهای با شکوه شیراز از
بین رفت و جمعیت شیراز به ????? نفر، یعنی ربع جمعیت قرن پیش از آن تنزل
یافت.
شیراز باز بسرعت رونق یافت. کریم خان زند شیراز را بهعنوان پایتخت سلطنت خود برگزید. وی با استخدام ????? کارگر، اقدام به ساخت قلعهای در مرکز شهر و خندقی دورتادور شهر نمود. وی همچنین به ساخت مسجد، حمام، آب انبار و بازار اقدام نمود. در دوره زندیه همچنین شیراز دارای سیستم آبیاری و زهکشی گردید. پس از کریم خان، جانشینان وی موفق به حفظ سلسله زندیه نشدند و پس از روی کار آمدن قاجارها، آقا محمد خان قاجار پایتخت را به تهران منتقل نمود. در دوره قاجاریه
نیز شیراز از اهمیت خاصی برخوردار بودهاست و حکمرانی شیراز همواره
بهعنوان امتیاز ویژهای بوده که به حکمرانان داده میشدهاست. بسیاری از
باغها و ساختمانهای شیراز در این دوره ساخته شدهاست. در تاریخ دوم سال
???? هجری شمسی سید علی محمد شیرازی ملقب به باب در خانهای در شیراز، اعلام نمود که فرستاده ویژه خداوند است و به همین منظور شیراز از شهرهای مقدس بهاییان است.
مدرنسازی شیراز از دوره پهلوی آغاز گشت. در این دوره چندین بیمارستان، دانشگاه و کارخانه در شیراز ساخته شد که مهمترین آنها را بترتیب میتوان بیمارستان نمازی، دانشگاه شیراز و پالایشگاه نفت شیراز دانست.
پس از انقلاب، احیا و مرمت آثار تاریخی مورد توجه قرار گرفتهاست که از مهمترین کارهای انجام گرفته میتوان به احیای ارگ کریم خان، مرمت و بازسازی آرامگاه خواجوی کرمانی و دروازه قرآن، حمام وکیل و حافظیه اشاره نمود.
شیراز در ارتفاع ???? متری از سطح دریا در دامنه کوههای دراک، بمو، سبز پوشان، چهل مقام و باباکوهی (از رشتهکوه زاگرس) و در فاصله ??? کیلومتری جنوب تهران واقع شده است. شیراز با جمعیت ????????? در سال ???? چهارمین شهر پرجمعیت ایران است. این شهر دارای آب و هوای معتدلی است. یک رود فصلی از وسط شهر عبور میکند که به رودخانه خشک معروف است و تنها در فصل زمستان و بهار آب دارد. این رود به دریاچه مهارلو واقع در جنوب شرقی شیراز میریزد. شیراز با مساحتی معادل ??? کیلو متر مربع سومین شهر ایران از نظر وسعت پس از تهران و مشهد میباشد
شهر شیراز به ? منطقه شهری بخش شدهاست که هر منطقه دارای یک شهرداری منطقهایست.
کشاورزی
همواره بخش مهمی از اقتصاد شیراز و حومه آن بودهاست که دلیل آن فراوانی
آب در این منطقه نسبت به بیابانهای اطراف است. تولیدات کشاورزی این
شهرستان عبارتاند از: انگور، نارنج، خرمالو، ازگیل، شلیل، انار، برنج، گندم. این شهر در تولید فرش و گل نیز معروف است. شیراز یکی از سه قطب صنایع دستی ایران است. از صنایع دستی شیراز میتوان به خاتم سازی ، معرق کاری ، قالی بافی و منبت کاری نام برد.
صنایع مهم شیراز عبارتاند از: صنایع الکترونیک، پالایشگاه نفت، مجتمع پتروشیمی، کارحانه سیمان، صنایع لاستیک سازی، صنایع نساجی
شهرک صنعتی بزرگ شیراز نیز صنایع کوچک و میانه? بسیاری را در خود جای دادهاست. این شهر همچنین قطب الکترونیک ایران میباشد[نیازمند منبع]
و صنایع فناوری اطلاعات از بزرگترین صنایع این شهر به شمار میرود که با
شهرهای بزرگی در زمینه? تبادل صنایع فناوری اطلاعات در جهان مانند مونیخ و برلین (در زمینه کارخانجات زیمنس) در ارتباط میباشد.
شیراز همچنین مرکز مهم بازرگانی در جنوب ایران است و چندی است که
ساخت مجتمعهای بزرگ بازرگانی و مراکز بورس کالاهای گوناگون در آن رواگ
یافتهاست.
همی در دوره هخامنشیانو گل معروف است. شیراز پایتخت فرهنگی ایران می باشد